کتاب رمان حس عاشقی نوشته پرنیا اسد در مورد دختری است که در خانوادهی نسبتا فقیری زندگی میکند. یکی از خواهرانش در طی دوران مریضی دچار عشقی واهی میشود که رسیدن به عشقش آرزویی محال است.
اما روزی این دختر عشق واهیاش را در واقعیت پیدا میکند اما... حسی جدید... اما این حس گمنام چه میداند از عشق؟ حسی که نه زمان را میشناسد و نه مکان را... این چه حسی ست که نه خواب را میفهمد و نه بیداری را...؟
در قسمتی از رمان حس عاشقی میخوانیم: